فنّاوری‌های تصویر هنر در ایران قرن نوزدهم

فنون تصویرسازی: هنر در ایران قرن نوزدهم. دیوید جی راکسبرا و مری مک‌ویلیامز

نویسنده:سلیمه حسینی

این مطلب غبار را می‌توانید با دیگران به اشتراک بگذارید:

فنون تصویرسازی: هنر در ایران قرن نوزدهم

ویراستاران: دیوید جی راکسبرا و مری مک‌ویلیامز

با همکاری: فرشید امامی، مری مک‌ویلیامز، دیوید جی راکسبرا و میرا کسنیا شوردا[1]

کتاب «فنّاوری‌های تصویر: هنر در ایران قرن نوزدهم» شامل مجموعه‌ای از مقالات دربارۀ برخی تحولات هنری ایران در دوران قاجار و کتابچۀ نمایشگاهی با همین عنوان است که در سال 2017 در موزۀ هنر هاروارد[2] برگزار شد. عمدۀ آثار منتشرشده در این کتابچه از مجموعه‌های شخصی کاظم کوروس و بانو عزت ملک سودآور، از برجسته‌ترین مجموعه‌داران آثار هنری دوران قاجار است. تمرکز در مقالات این کتاب بر هنرهای لاک‌سازی، چاپ سنگی، عکاسی و نقاشی و زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی و هنری تولید این آثار و همچنین شیوه‌های توزیع اشیاء و گسترش این رسانه‌های هنری در ایران قرن نوزدهم است. این کتاب 173 صفحه دارد و مشتمل بر عکس‌هایی باکیفیت از اشیاء مورد بحث است که تصاویر بسیاری از آن‌ها برای نخستین بار در اختیار عموم قرار می‌گیرد.

در فصل نخست، که هم‌عنوان کتاب و مقدمه‌ای بر فصول بعدی است، دیوید جی راکسبرا، استاد تاریخ هنر دوران اسلامی دانشگاه هاروارد، به سراغ یكی از جدی‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین مباحث روز تاریخ‌نگاری هنر اسلامی، یعنی فرض انحطاط هنر در سرزمین‌های اسلامی از ابتدای قرن نوزدهم، می‌رود[3]. ارزیابی بسیار منفی بازدیدکنندگان اروپایی، از ایران قاجاری و هنر این دوران، آغازکنندۀ سوگیری‌های منفی در برابر هنر قاجاری بوده است که همچنان بر پژوهش‌های تاریخ هنر سیطره دارد. تحولات هنری دوران قاجار، و در کل، هنر سرزمین‌های اسلامی در دوران مدرن، که ارتباط تنگاتنگی با فنّاوری‌های تولید ماشینی و صنعت چاپ داشت و بیش از هر زمان با رسانه‌ها و زبان بصری هنرهای اروپایی درآمیخته بود، به مذاق عمدۀ اروپاییانی که متأثر از رویکردهای رایج شرق‌شناسانۀ قرن نوزدهم بودند خوش نیامد. بدین ترتیب، تا پیش از دهۀ اخیر، هنر قرن نوزدهم ایران را همواره هنری منحط و التقاطی می‌پنداشتند که درخور پژوهش‌های جدی تاریخ هنری نیست.‌ این کتاب درپی به چالش کشیدن این تصور نوشته شده است. در این فصل راکسبرا با بیان تاریخی مختصر از پادشاهی خاندان قاجار و هویت‌یابی شاهان این سلسله، با نظر به میراث هنری و تاریخی پیش از اسلام ایران و ترقی‌خواهی به شیوۀ اروپایی، التقاط‌گرایی[4] را از جملۀ ویژگی‌های زبان هنری این دوران معرفی می‌کند[5].

در فصل دوم با عنوان «آثار لاکی قاجاری در مقام رسانۀ دادوستد (هنری)»[6]، مری مك‌ویلیامز، مجموعه‌گردان هنر اسلامی موزۀ هنر هاروارد، هنر لاک‌سازی دوران قاجار را از منظرهای فناوری ساخت، نقوش، واکنش و دریافت مخاطبان و توزیع در بازار هنری بررسی می‌کند. به زعم مک‌ویلیامز، لاک‌سازی موجب گشودگی بی‌سابقه‌ای در فضای بصری هنر قاجار شد و نقاشی زیرلاکی تبدیل به رسانه‌ای شد که قابلیت انتقال، اقتباس، از آن‌ خود سازی و تلفیق تصاویر و زبان‌های بصری از منابع متنوعی نظیر هنر مسیحیت، شمایل‌نگاری اروپایی، نقاشی‌های هندی، عکاسی و نسخه‌های مصور را داشت. نقاشی زیرلاکی با ظهور بر روی اشیاء متنوعی نظیر جلد کتاب، قلمدان، جعبه‌های چوبی و جلد آینه و همچنین حضور پررنگ در بازار اشیاء هنری ایران در شکل‌دهی به نوعی زیبایی‌شناسی جدید و عمومی کردن آن مؤثر بود.

فرشید امامی، استاد تاریخ هنر اسلامی دانشگاه رایس[7]، در فصل سوم کتاب با عنوان «تصویر چاپ سنگی و مخاطبانش»[8] پس از مرور تاریخ ورود فنّاوری چاپ سنگی به ایران در اوایل قرن نوزدهم به درخواست عباس میرزا، به بررسی جنبه‌های اقتصادی و ظرفیت‌های این رسانۀ هنری در تصویرسازی و شکل‌دهی به زیبایی‌شناسی دوران می‌پردازد. به باور امامی، کتب چاپ سنگی در آغاز تداوم‌بخش سبک نوشتار و صفحه‌بندی و چیدمان عناصر بصری رایج در نسخه‌های خطی دست‌نویس فارسی بود و برخلاف تصور رایج، از منظر درک و دریافت مخاطبان، مرزبندی روشنی میان این دو رسانه وجود ندارد. کتاب‌های چاپ سنگی، با قابلیت تولید انبوه، از اواسط قرن نوزدهم تصورات رایج از ویژگی‌های هنری و الگوهای تولید و استفاده از کتب مصور را در ایران دگرگون کرد. اندک اندک خط نستعلیق جای خود را به نسخ داد که سازگاری بیشتری با فن چاپ سنگی داشت. موضوعات و چیدمان و سیاق تصاویر نیز به سبک رایج در سایر رسانه‌های هنری رایج دوران قاجار نزدیک شد. فنّاوری چاپ سنگی همچنین دسترسی عمومی و دایرۀ مخاطبان کتاب‌های مصور را افزایش محسوسی داد و در عمومی‌سازی و شکل‌دهی به شمایل‌نگاری شخصیت‌های مذهبی شیعی و شاهان تأثیر بسزایی داشت.

عنوان فصل چهارم کتاب «عکاسی ایرانی: از دربار تا کارگاه هنری و خیابان»[9] است. در این فصل میرا زینیا اشوردا، دارای دکتری تاریخ هنر اسلامی، عکاسی در ایران را رسانه‌ای منقول[10] می‌داند و به بررسی تاریخ آن از ابتدای ورودش به دربار قاجار و تأثیر عکاسی در تحولات اجتماعی و سیاسی دوران مشروطه‌خواهی می‌پردازد. اشوردا، با تأکید بر اینکه هنر عکاسی در ایران بخش جدایی‌ناپذیری از تاریخ عکاسی جهان است، دربارۀ رواج فنّاوری دگروتایپ[11] در ایران و محبوبیت و عمومیت یافتن آلبوم‌سازی و شبکۀ عکاسان غیرحرفه‌ای و حرفه‌ای در ایران قاجار، به ویژه عکاسان ارمنی‌تباری نظیر آنتوان سوروگین[12]، می‌نویسد. اشوردا تأثیر عکاسی و انتشار عکس‌ها در مطبوعات و کارت‌های پستی را، در مستند‌سازی و جهت‌‌دهی به انقلاب مشروطه، مهم می‌شمارد و تاریخ عکاسی در ایران را، با نظر به تحولات سریع و بنیادین آن در طول یک سده از هنری درباری به سرمنشائی برای تحولات سیاسی و اجتماعی، روایت می‌کند.

در فصل پایانی کتاب با عنوان «نقاشی پس از عکاسی در ایران قرن نوزدهم»[13] دیوید راکسبرا به پرسش آغازینش در نقد رویكرد رایج در تاریخ هنرنویسی، که هنر ایران قاجاری را منحط می‌دانند، بازمی‌گردد و از این منظر به نقاشی‌های برگرفته از عکس‌ها می‌نگرد، که از دید ناظران اروپایی، چیزی بیش از بازنگاری‌های ناشیانه نبود. راکسبرا با استناد به متون دوران قاجار اشاره می‌کند که، بر خلاف برداشت اروپاییان، هنرمندان ایرانی آگاهانه هنر عکاسی را منشأ ترقی و تحول برای نقاشی برگزیدند و با بازنگاری از روی عکس در حقیقت به دنبال تمرین بازنمایی واقع‌گرایانه در نقاشی بودند. درحالی که دربار ناصرالدین شاه و نهادهای آموزشی نظیر دارالفنون مروج بازنگاری موبه‌موی نقاشان از روی عکاس‌ها بود، به باور نویسنده، نقاشان قاجار، با بازنمایی واقع‌گرایانه و عکس‌گونۀ چهره‌ها و بدن‌ها و قرار دادن آن‌ها در فضای تصویری بدون پرسپکتیو متأثر از سنت نقاشی ایرانی، راهی نو برای مدرن بودن در عین ایرانی بودن یافتند. این ویژگی قرار دادن نقاشی قاجاری را در دسته‌بندی‌های از پیش ‌تعیین‌شدۀ تاریخ نقاشی از منظر اروپاییان دشوار می‌کند.

 پی‌نوشت

این کتاب را آقای مصطفی لعل شاطری به فارسی برگردانده‌اند.

[1]. Technologies of the Image: Art in 19th-Century Iran

Edited by: David J. Roxburgh and Mary McWilliams

With contributions by: Farshid Emami, Mary McWilliams, David J. Roxburgh, and Mira Xenia Schwerda

[2]. Harvard Art Museums

[3]. برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ رویکرد انحطاط‌‌نگرانه به هنرهای سرزمین‌های اسلامی در دوران مدرن رجوع کنید به:

Flood, Finbar Barry. “From Prophet to Postmodernism? New World Orders and the End of Islamic Art.” Journal of art historiography., no. 6 (2012): 31–53.

[4]. Eclecticism

[5]. برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ التقاط‌گرایی در هنر قاجار مراجعه کنید به:

Grigor, Talinn. “Kings and Traditions in Differance: Antiquity Revisited in Post-Safavid Iran,” In A Companion to Islamic Art and Architecture V.II. Edited by Finbarr Barry Flood and Gülru Necipoğlu, 1082-1101. Hoboken, NJ: John Wiley & Sons, 2017.

[6]. Qajar Lacquer as a Medium of Exchange

[7]. Rice University

[8]. Iranian Photography: From the Court, to the Studio, to the Street

[9]. Iranian Photography: From the Court, to the Studio, to the Street

[10]. Mobile medium

[11]. Daguerreotype

[12]. Antoin Sevroguin (1851-1933 CE)

[13]. Painting after Photography in 19th-Century Iran