نقشه ـ نقاشیها در سیاحتنامهای دینی؛ فتوحالحرمین (راهنمای مصور حج)
مروری بر کتاب «نگار و نگاره؛ نقاشیهایی از آثار تاریخی حرمین شریفین»، نوشتۀ رسول جعفریان
چون که اضطراب بر دل «محیی» افتاد، سازِ حرم کرد و خود را به حجاز رساند و ادای حج کرد[1]. گویند که در بازگشت از سفر حجش بود که مثنویای سرود و آن را فتوحالحرمین نامید. سپس مثنوی را پیشکشِ سلطان مظفر بن محمودشاه کرد و سلطان نیز در عوضِ آن، یکی صدهزار اسکندری به او داد. هرچند که تاریخ دقیق سرایش این مثنوی معلوم نیست، اما به اعتبار آنکه سلطانِ مذکور میانۀ سالهای 917 تا 932 ق در احمدآباد گجرات هند سلطنت میکرده[2]، تاریخ تألیف باید حدود همین سالها باشد[3].
این منظومه که در پرداخت به تمامیِ امور حج (جز سفر و راه) است، نوعی «راهنمای حج» به حساب میآید و در حلقۀ اشعارِ درباب حجی قرار میگیرد که از روزگار کهن تا جامی و سپس محیی لاری و پس از آن نیز ادامه داشته است. این سروده، نه صرفاً توصیفِ حسی روحانی یا توصیف مناسک دینی، بلکه نوعی «معرفت جغرافیایی و تاریخی» به شهر مکه و مدینه است و به درستی رسول جعفریان آن را در دستۀ «علم سیاحت دینی» برمیشمارد[4]. این ویژگی آنجا برایمان مسجلتر میشود که میفهمیم تصاویری نیز بر توصیفات از بناها، بازارها، برکهها، کوهها و غارها ضمیمه شدهاند تا تصور بهتری از جغرافیای سیاحتی ـ دینیِ مکه در ذهنِ خواننده برسازند.
دقیقاً همین تصاویر نقطۀ آغازِ کارِ رسول جعفریان در کتاب «نگار و نگاره» است. این کتاب، که در سال 1392 در انتشارات علم به چاپ رسید، خود کتابی مصور به حساب میآید که تصاویر بسیار جالب و کمتر دیدهشده از نسخههای فتوحالحرمین را در اختیار خواننده قرار میدهد. به گفتۀ خود نویسنده (جعفریان) تصاویر این کتاب عمدتاً از دو نسخۀ شمارۀ 1404، نسخۀ مجلس (به کتابت امام قلی قندوزی در تاریخ 1008 ق در مکه)، و نســـخۀ شمارۀ 2445، کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران (به کتابت اویس محمد هروی در تاریخ 984 ق در مکه)، انتخاب شده است[5]. اما سؤال اصلیِ نویسنده در کتاب «نگار و نگاره» این است که این تصاویر به چه منظور در کتاب فتوحالحرمین آمدهاند و دربارۀ آنها چه میتوان گفت. در پی پاسخ به این سؤال، از همان ابتدای کتاب جعفریان میکوشد جایگاهِ تاریخیِ این نقشه ـ نگارهها (نقشه ـ نقاشیها) را در سنت نقاشی جهان اسلام مشخص کند و با آوردن نمونههایی از قرون پیشین در سایر نسخههای مصور، همچون متون جغرافیایی و مجملالتورایخ و طبایع الحیوان و عجایبالمخلوقات، بر وجود سبقۀ تصویریشان نقطۀ تأکید بگذارد. سپس وی وارد شرحِ جزئیات تصویر میشود و نشان میدهد که چگونه تصویرگر تلاش کرده، با نشان دادن محیط داخلی بنا (مثلاً مسجدالحرام) و اجزای مختلف آن (منارهها، درها، گنبدها، طاقها، مقام، منبر، پلکان و غیره) و مشخصات فنی و معماری و موقعیتهای مکانی، آن بنای خاص را با ابعاد مختلفش نزد مخاطب متجسد کند. نهایتاً در بخش پایانی کتاب، با توضیحات تصویری و گزارش تاریخی در مورد هر نگاره (چه در مکه چه در مدینه)، دوچندان بر ویژگیِ معرفتبخشیِ کتاب مصور فتوحالحرمین تأکید میکند. در جریان این مسیر است که جعفریان چندین باب مختلف را پیش روی مورخ هنر برای پژوهش و توجه بیشتر میگشاید که من در اینجا تحت عناوینی به آنها اشاره میکنم.
واقعنمایی ـ گمان میکنم هنوز که هنوز است هر مورخ هنری، در مواجهه با نقاشی جهان اسلام، از میزان واقعنمایی آن نقاشی میپرسد. همیشه برایمان کنجکاویبرانگیز است که بدانیم آدمها، بناها، حیوانات، گیاهان و هر عنصرِ یک نگاره تا چه میزان واقعیتهای جهان خود را بازنمایی میکردند. این بار نیز در برخورد با این نقشه ـ نگارهها به نظر میرسد سؤال نخست همین است و کار مهم جعفریان در این کتاب، در مواجهه با هر تصویر، بررسیِ این سؤال است: این نقشه ـ نگارهها، که خود جعفریان برایشان نقش «راهنمای مکانی» قائل است، چقدر با واقعیت مکانِ بهتصویرکشیده مطابقت دارند؟ هرچند که جعفریان اظهار میکند نگارههای فتوحالحرمین نگارههایی سادهاند که نگارگر سعی کرده با نمادها و نوشتههایی آن را واضح و به واقعیت مکانی نزدیک کند، با این حال پاسخش به سؤال واحد نیست؛ در جایی آن را برابر با واقعیت میبیند و در جایی مغشوش و زادۀ ذهن تصویرگر[6]. جالب آنکه جعفریان به ما نشان میدهد که حتی، اگر مکانِ بناها به درستی جهتیابی شده باشد، در مواردی باز هم نمیتواند از تأثیرِ ذهن و فردیت تصویرگر سر باز زند؛ او از نگارهای از مسجدالحرام مثال میآورد که ویژگیهای هندی بر تصویرگریِ آنها مترتب است[7]. همین بررسیِ مختصاتِ ذهنی[8] نگارهها است که پژوهش را به باب دوم راه میبرد: وجه تاریخنگارانۀ تصاویر.
تاریخنگاری ـ شاید به نحوی بتوان کتاب «نگار و نگاره» را از سلسله کتابهای رسول جعفریان در باب حج و سفرنامههای حج دانست که طی این سالها همت به تصحیح و معرفی آنها گمارده است[9]. بنابراین با آنکه فتوحالحرمین جزءِ منابع دست اول مهم به حساب میآید، تاکنون نه به لحاظ متنی و نه به لحاظ تصویری، مطالعۀ جدی و عالمانهای در آن صورت نگرفته است و ایدهها و مفاهیم تاریخی از آن استخراج نشده است. در واقع جعفریان سعی میکند، با اشارات متعددش به تفاوت نگارهها در نسخههای مختلف، بر ضرورت این خوانش تاریخی صحه بگذارد[10]. او در جایی به نسبت برخی نگارهها با جهان شیعی و سنی اشاره میکند. در جایی دیگر نسخههایی را نشانمان میدهد که نگارههای منحصربهفردی دارند و نمیتوان برای آنها سابقۀ تصویری در نظر گرفت[11]. و مهمتر آنکه نگارههایی را پیش رویمان میگذارد که اماکن تصویرشده در آنها، اکنون از بین رفتهاند. بنابراین از هر سو که بنگریم این نقشه ـ نگارهها، به همراه اطلاعاتی که نویسنده میدهد، چه بسا در مطالعات تاریخی معماری و شهر اهمیت بسیار دارند و نباید به این اثر به چشم یک «راهنمای حجِ» تکراری، متنی دینیِ صرف و کتابی بیزمان و مکان نگریست. خود جعفریان این مطالعۀ تاریخی را از چند منظر پی میگیرد که هر یک در قالب پژوهشی جداگانه امکان گسترش و مطالعۀ بیشتر برای مورخ هنر دارد.
تصویرگری اماکن دینی ـ همانطور که در ابتدا اشاره کردم، نخستین بحث کتاب به دست دادن سرنخهایی از تاریخ تصویری کعبه (مکه) خارج از بسترِ کتاب فتوحالحرمین است. اما جعفریان در پیِ گسترشِ بحث، به جز مسجدالحرام و مسجدالنبی (این دو مسجد مهم جهان اسلام) به تصویرگری مساجد دیگر همچون مسجد واسط در نسخههای مصور اشاره میکند. تا جایی که اطلاع دارم تابهحال پژوهش درخوری در باب مسجدنگاری صورت نگرفته است و این اشارات شاید سرآغاز پژوهشی جدید باشد. نکتۀ جالب و افزون آنکه در پایین نگارۀ مسجد واسط توضیحاتی در مورد شهر آمده است. این گزارش تصویری، باری دیگر، وجه تاریخنگارانۀ نگارهها را برایمان روشن میکند و توجه ما را به شهرنگاری و مطالعات تاریخی شهر از روی تصاویر سوق میدهد؛ چنانکه در سالهای اخیر در مطالعات تاریخی شهرهای عثمانی رایج بوده است[12].
مکه از منظر اروپاییان ـ جعفریان ضمن ارائۀ تاریخ تصویری مکه، این تاریخ را از وجهی سر میگیرد که شاید تابهحال بدان توجه چندانی نداشتهایم. او ضمن بررسی نگارههای هنرمندانِ جهان اسلام، از تصاویری سخن میگوید که اروپاییان از مکه کشیدهاند. در مطالعات تاریخ جهان اسلام، همواره سفرنامهها جایگاه ویژهای داشتهاند. اما دستکم در ساحت تصویری، شهر مکه چندان از خلال این منابع بررسی نشده است. اینکه مکه با چه اجزا و عناصری در ذهن یک اروپایی به تجسم در آمده و چه تفاوتهایی با ذهنِ نگارگر داخلی دارد؟ این تصویر اروپایی مکه با چه ابعادی فرسنگها دور از مکان اصلیاش به جهانیان معرفی میشده است؟
بازار نقاشی ـ معمولاً در مطالعۀ تاریخ تصویر یا کلاً تاریخ کتابآرایی، بررسی هر مقولۀ خاص در دلِ نظام اقتصادی و بازار فروش از ارکان اصلی پژوهش به حساب میآید. اینکه حامیان تولید که بودهاند؟ چه کسانی مشتریِ این تصاویر بودند؟ در چه کارگاههایی تولید میشدهاند؟ سرمایۀ تولید آنها چقدر بوده است؟ آیا این تولیدات سلطنتی بودند یا برای طبقۀ اشراف و یا مردمان عامی؟ حال در باب این موضوع خاص، همانطور که جعفریان بارها در کتابش آورده است، به نظر میرسد نظامی از تصویرگری برای اماکن تاریخی ـ دینی در کار بوده است؛ بخشی از آنها به روال معمول در کارگاههای سلطنتی یا برای کتابخانههای خصوصیترِ اشراف تولید میشدند. اما جعفریان مستند میکند که بخش عمدهای از این کعبهنگاریها و حجنگاریها از برای مردمانی بوده است که فرسنگها در دوردست زندگی میکردند و شاید هیچگاه امکان دیدن کعبه و آمدن به آنجا را نداشتهاند. پس این بار این کتابهای فتوحالحرمین و نگارههای آن بود که در حکم سوغات و تحفهای از سفرِ زائر به خانهها میرفت. همین امر، دلیلی میشد بر وجود بازار تولید فتوحالحرمین در شهر مکه و تلاشهای نگارگرانِ نهچندان حرفهای برای تکثیر این نسخ مصور خطی.
با این اوصاف، در نتیجهگیری از کتاب «نگار و نگاره»، میتوانیم بگوییم که بازار تولید کتابی در شهر مکه در کار بوده، که یکی از مهمترین تولیدات آن تصاویری از اماکن زیارتی از جمله مکه و مدینه بوده است، که اتفاقاً از روی نداشتن ظرافت هنری و کیفیت پایین نگارهها و تولید انبوه آنها میتوانیم نتیجه بگیریم که نگارگران غیرحرفهای یا حتی مقلدان تصویری به ترسیم آنها میپرداختند. به نظر میرسد کتاب مصور فتوحالحرمین تولیدی از این بازار بوده است که زائران و مسافران به تحفه و یادگاریِ سفرشان با خود به دیارشان میبردند. بدین ترتیب نسخههای متعددی از فتوحالحرمین، نه فقط در ایران، بلکه در هند و پاکستان و ترکیه و حتی اروپا وجود دارد[13]. بدین ترتیب موضوعی برای پژوهش بعدی بر روی این نسخهها، در مطالعات تاریخ هنر، بررسی جغرافیای تولید این کتاب در خارج از مکه و بررسی ویژگیهای مشترک و متفاوت هر یک از این نسخهها، طی سه قرن دهم و یازدهم و دوازدهم هجری (سالهای تولید آن)، با یکدیگر است.
پینوشت
[1]. آنجا که محیی لاری به احرامگاه میرسد، مثنویاش را در وصفِ حال خود با این ابیات آغاز میکند:
سالی از این پیش ز دیر خراب/ در دلم افتاد یکی اضطراب
طیر دلم سوی حرم ساز کرد/ بال بهم بر زد و پرواز کرد …. (بنگرید به محیی لاری، 1373، ص 25)
[2]. محیی لاری را در شمار عالمانی از اهل سنت قرار میدهند که پس از روی کار آمدن صفویان شیعه ایران را ترک گفتند. (جعفریان، 1392، ص 24)
[3]. محیی لاری، 1373، ص 10.
[4]. بنگرید به جعفریان، 1392، ص 24.
[5]. هر چند افزون بر اینها از چند نسخۀ دیگر به شرح زیر استفاده شده است:
دانشگاه، 7784؛ مجلس، ش 2536؛ 5184؛ 4905؛ ملی ش 1317؛ 13933؛ 14620. بنگرید به همان، ص 27
[6]. جعفریان، 1392، ص 16، همچنین ص 32.
[7]. به زعم جعفریان نگارهای که در صفحۀ 38 از کتاب Hajj, Journey to the heart of Islam, Edited by Venetia Porte, London چاپ شده است، به احتمال زیاد از فتوحالحرمین است و آن نگاره را فردی هندی در قرن هفدهم/ هجدهم میلادی کشیده است. این احتمال سوبژکتیو بودن تصویرگری دور از ذهن نیست چراکه نسخههای بسیاری از فتوحالحرمین در سرتاسر جهان پراکنده است و البته شاید تولید آن منطقۀ خاص باشد. پس به طبع در هر تولیدی ویژگیهای منطقهای تأثیرگذار خواهند بود. این گفته به سهولت در نگارههایی که بعدها از حرمین در هند و عثمانی کشیده شدهاند دیده میشود. نک تصویر ؟
[8]. سوبژکتیو
[9]. پنجاه سفرنامۀ حج قاجاری (1400)، چهارده سفرنامۀ حج قاجاری دیگر (1392)، سفرنامۀ حج منصور (1388)، دو سفرنامۀ حج (1387)، سفرنامۀ منظوم حج (1386).
[10]. نک جعفریان، 1392، ص 27.
[11]. مثلاً اشارۀ جالبی دارد که تنها در نسخهای در تاجیکستان، نگارهای از مسجدالاقصی، داریم.
[12]. برای دیدن مثالی، بنگرید به آثار چیدم کافیسجیاوغلو:
kafescioglu, cigdem, Viewing, Walking, Mapping Istanbul, ca. 1580, Mitteilungen des Kunsthistorischen Institutes in Florenz, v. LIV, 2014.
Urban mapping in the Ottoman Empire, The History of Cartography, volume 4, M.H. Edney and M.S. Pedley, eds. The University of Chicago Press, 2019.
[13]. برای اطلاعات بیشتر در مورد نسخهها، بنگرید به جعفریان، 1392، ص 26.