هنر كنایی: شیء، تزئین، معماری در اسلام سدههای میانه
از برجستهترین تألیفات مارگارت گریوز[1] کتاب «هنر كنایی: شیء، تزئین، معماری در اسلام سدههای میانه» است که در سال 2018 در انتشارات دانشگاه آکسفورد[2] در 339 صفحه به چاپ رسید. این کتاب جایزۀ کارن گولد[3] را در سال 2021 و جایزۀ سالانۀ کتاب مرکز بین المللی هنر سدههای میانه[4] را در سال 2019 و جایزۀ بنیاد برکات[5] را در سال 2018 برای مؤلف به ارمغان آورده است. کتاب پیرامون اشیای منقولی است که در فاصلۀ سدۀ ششم تا نهم هجری در سرزمینهای اسلامی ساخته شده است. همانطور که مارکوس میلرایت[6] در نقد کتاب مذکور گفته است، در منابع قرون میانه به ندرت دربارۀ ویژگیهای زیباشناختی اشیا بحث کردهاند یا معانی فرم و تزئینات اشیای منقول در سدۀ میانه را واکاویدهاند، از این روی بازسازی شیوههای درک اشیا در قرون میانه برای محققین معاصر کار دشواری است. مثلاً این پرسشها مطرح میشود که صاحب مرکبدانی برنجی چه تعبیری از خطنوشتهها و نقوش تزئینی روی آن شیء داشته و چه رابطهای میان فرم شیء و نقوش تزئینی آن برقرار کرده است؟ برای پاسخ به چنین سؤالاتی، گریوز به ارتباط میان اجزای معماری و اشیا میپردازد و شکلهای بهکاررفته در این اشیا را کوچکشدۀ شکل بناها میداند. وی با استناد به متون تاریخی و ادبی و فلسفی در سدههای میانۀ اسلامی سعی در یافتن اندیشههایی دارد که انگیزۀ تولید و استقبال از این اشیا را در طی این قرون توجیه کند و به دنبال کشف جهانبینی سازنندگان این اشیا است. او در این کتاب به دنبال استدلالهای مبسوط دربارۀ تجسم فرایند تفکر در قالب اشیای کاربردی است و شیء را در زمینهای گسترده قرار میدهد، جایی که با سایر اشکال هنری بصری و کلامی از جمله معماری و نقاشی و شعر و بلاغت همسو است و به تحلیل و تفسیر فرهنگ مادی سدههای میانه فراتر از بررسی نمادین یا گونهشناسی صرف میپردازد و بینش جدیدی را در نگاه به چارچوبهای فرهنگی و فکری این ادوار پیش رو مینهد. کتاب مذکور شامل پنج فصل است. فصل اول با عنوان «خرد دست[7]» تحلیلی روشنگرانه از این مفهوم است که «ساختن، فکر کردن است» و گریوز بر روند ساخت و تعامل مداوم بین فرایندهای فکری سازنده و محدودیتهای ذاتی تحمیلشده توسط مواد و فنون ساخت تأکید دارد. او میگوید که ارتباط میان صنعت و تفکر در جهان اسلام سدههای میانه فراتر از آن چیزی است که در پژوهشهای قبلی به آن اشاره شده است و به ارزیابی مجدد جایگاه صنعتگر در سدههای میانه میپردازد. عنوان فصل دوم کتاب «ساختن تزئین[8]» است و نگارنده در این فصل قابلیت بیان کنایی و سهبعدی تزئین را بررسی میکند. نگاه وی به تزئین، برخلاف پژوهشهای پیش از این، عناصری دو بعدی نیست که مانند پوستهای بر روی سطح شیء قرار گیرد و بتوان آن را عنصری جدا از شیء در نظر گرفت، بلکه تزئین در ارتباط مستقیم با فرم شیء است. تمرکز در این فصل بر روی قابلیت عناصر و فرمهای معماری نظیر طاقها و دالانها و کاربرد آنها در بناها و گروهی از سفالینهها و اشیای فلزی در سدههای میانۀ اسلامی است. در فصل سوم کتاب با عنوان «اشیای تصرف شده[9]»، به پیکرههای انسانی نقششده در فضاهای معمارانه در این اشیا می پردازد که غالباً نتایج طنزآمیز و حتی دور از انتظاری به همراه دارد. تمرکز این فصل بر روی اشیای سفالی به شکل خانه و مرکبدانهای فلزی است و نگارنده تزئینات پیچیدۀ این اشیا را عناصری جداییناپذیر و در کلیت شیء در نظر میگیرد. در واقع تزئینات معمارانه، پیکرهای، خطنوشتهها، نقوش هندسی و گیاهی تفکیکناپذیر به کار رفته است. این اشیای سه بعدی کاربردی واکنش حس بینایی و لامسه را به همراه دارد و مصرفکننده، با چرخاندن شیء در جهات مختلف در دستش، با روایتها و شوخیهای تصویری مختلفی مواجه میشود. در فصل چهارم با عنوان «استعارههای مادی[10]»، نگارنده از منابع متنی و همچنین اشیا برای نشان دادن درهمتنیدگی قلمروهای کلامی و تصویری و مادی استفاده میکند. در این فصل، با ردیابی توازی بین بوطیقای[11] مادی و کلامی، به تغییر مفاهیم استعاره و تصویر در طی شکوفایی نظریۀ ادبی سدههای میانه اشارۀ ویژهای میشود. نگارنده معتقد است در این ادوار چهارچوب تمثیلی خاصی در نقد ادبی فارسی وعربی طرحریزی میشود که در آن شعر و صنعت همسو میشوند. گریوز در این فصل به اشیایی با ساختار گنبدی میپردازد و این ساختارهای گنبدگون را استعاراتی مادی درنظر میگیرد. عنوان فصل پنجم «بوطیقای تزئین[12]» است و تأکید نگارنده بر اشیایی به نام کیلگا[13] با خاستگاه مصری است، که غالباً با عناصر معمارانۀ کوچکشده و خطنوشتهها و گاه پیکرههای انسانی برهنه تزئین شده است. این فصل با پارادایم بلاغی[14] بیانشده در فصل چهارم کتاب ادامه مییابد، اما بحث را از استعاره به اکفراسیس[15] (یعنی توصیفی برای شکلدادن اثری هنری یا بنایی غایب در ذهن خواننده یا شنونده) منتقل میکند. گریوز در این فصل، با شرح مجددی از کاربرد معماری در اشیا، الگوی بلاغی اکفرازیس را مبنا میگیرد و استدلال میکند که معماریهای كوچکشدهای که در اشیا دیده میشود همراستا با آن معماری است که در شعر عربی و فارسی سدۀ میانه دیده میشود.
منابع
- Graves, Margaret, Arts of Allusion: Object, Ornament, and Architecture in Medieval Islam, 2018, Oxford University Press.
- Milwright, Marcus, 2020, Arts of Allusion: Object, Ornament, and Architecture in Medieval Islam, Journal of Islamic Studies31 (2):268-269.
- oxford.universitypressscholarship.com
پینوشت
[1]. Margaret Graves
[2]. Oxford University Press
[3]. The Karen Gould Prize
اطلاعات بیشتر در www.medievalacademy.org
[4]. International Center of Medieval Art Annual Book Prize
اطلاعات بیشتر در www.medievalart.org
[5]. Barakat Trust prize
اطلاعات بیشتر در barakat.org www.
[6]. Marcus Milwright (استاد گروه تاریخ هنر و مطالعات بصری دانشگاه ویکتوریا)
[7]. Intellect of the hand
[8]. Building Ornament
[9]. Occupied Objects
[10]. Material Metaphors
[11]. Poetics
[12]. Poetics of Ornament
[13]. Kilga
محفظههایی برای نگهداری آب که از سفال بدون لعاب ساخته میشد، و علاوه بر ذخیرۀ آب، کار تصفیۀ آب را نیز با عبور از دیوارههای سفالی بدون لعاب میکرده. به نظر میرسد منحصراً به قاهرۀ سدههای میانه اختصاص داشته است.
[14]. paradigm of rhetoric
[15]. Ekphrasis