تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز؛ نادرمیرزا قاجار
تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز، که عناوین دیگر آن تاریخ تبریز یا جغرافیای مظفری[1] است، تألیف نادرمیرزا قاجار (1243ـ1303 ق) نوادۀ فتحعلی شاه و از شاهزادگان اهل قلم و علاقهمند به مقولۀ تاریخ و تاریخنگاری در عصر ناصری است. این کتاب همچون آینهای تمامنما، آدابورسوم جاری در یک قرن پیش از این را در تبریز به تصویر آورده و در متن آن از رخدادها، مراسم نوروزی، شیوۀ زندگی مردمان عادی، مراسم سوگواری، عروسی و استقبال، نحوۀ تهیه و پخت غذا و میوههایی سخن رفته است که بسیاری از آنها امروزه دیگر موجود نیست. در واقع نادرمیرزا بهسبب اقامت چهلسالهاش در تبریز از کموکیف فرهنگ مردمان این شهر آگاه بوده، و ازآنجاکه ولیعهد مظفرالدینمیرزا نیز در تبریز سکونت داشته، همواره از وقایع مهم عصر ناصری مطلع بوده است. همچنین دسترسی به کتابخانۀ غنی میرزا کاظم وکیلالرعایا و همکاری نزدیک با عموزادۀ فاضلش، مرتضی میرزا، کتابدار ولیعهد، موجب شده تا بتواند در نگارش این کتاب از مدارک و اسناد معتبر بهره جوید. چنانکه به ذکر بالغ بر صد فقره از احکام و فرامین تاریخی پرداخته که پادشاهان افشاریه و زندیه و قاجار برای حکام و فرماندهان و علمای آذربایجان فرستاده بودند؛ اسنادی که در بررسی و مطالعۀ اوضاع سیاسی و اجتماعی و مدنی دو قرن اخیر آذربایجان و مخصوصاً تبریز حائز اهمیت است.
همچنین نادرمیرزا، بر اساس یادداشتها و مستنداتی که گرد آورده، به شرح تاریخ بنای شهر تبریز، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، قنوات و محلات، مساجد، مدارس و مقابر و ذکر احوال شعرا و حکما و ادبای آن دیار پرداخته است. او در مواردی چون تاریخچۀ بنای شهر تبریز به متون مورخان پیش از خود، از جمله احمد بن خلکان[2] و حمدالله مستوفی[3] و خواندمیر[4]، ارجاع داده است. به همین ترتیب از اقوال سیاحان و مسافران ایرانی و عرب و غربی که طی ادوار مختلف از تبریز گذر کردهاند استفاده کرده و در خلال متن به سفرنامۀ ناصرخسرو[5]، ابن بطوطۀ طنجی[6]، شاردن فرانسوی[7]، کینر[8] انگلیسی و نیز اسناد معتبری چون وقفنامۀ ربع رشیدی[9] اشاره برده است.
اما از منظر توجه مؤلف به اهمیت و ضرورت تاریخنگاری هنر، به موازات نگارش تاریخ سیاسی و اجتماعی تبریز، شایان ذکر است که نادرمیرزا در این کتاب ذیل عنوان «فی ابنیه القدیمه و الجدیده بها» به توصیف بناهای این شهر با شرحی در باب مسجد جهانشاه، گوگ مسجد یا مسجد کبود، با بهکارگیری تاریخ شفاهی و با استناد به نقلقول مرتضیمیرزا پرداخته و در ارائۀ اطلاعات ابنیه بیشتر بر مؤلفههای کمّی معماری، همچون اندازۀ ارتفاع طاق و صفه و فرشانداز و دور گنبد، تأکید ورزیده است. همچنانکه براساس دیدههای بلاواسطۀ خویش و مرتضیمیرزا، به تفصیل جزئیاتی از کاشیکاریهای مساجد کبود و مرمر و علیشاه شرح داده و ابعاد بخشهای مختلف این مساجد را نیز آورده است. او به خوشنویسیهای منقوش در کتیبههای مساجد، با ذکر نوع خط و نام خطاط درصورت مشخص بودن، اشاره کرده و وضعیت سلامت بنا در زمانی که از آن دیدن کرده و قدمت و نام بانی اصلی بنا را در شروح خود یادآور شده است.
شاید بتوان گفت که در حوزۀ تاریخنگاری محلی در عصر ناصری، از حیث دقت و شمول، کتاب نادرمیرزا بعد از مجموعۀ سهجلدی مطلعالشمس[10] بیشترین اعتبار را دارد. این مجموعه تألیف محمدحسنخان اعتمادالسلطنه[11] در تاریخ و جغرافیای خراسان است که مؤلف در آن، علاوه بر تاریخ و جغرافیای مشهد، به تاریخ هنرهای منطقه نیز توجه کرده، مخصوصاً هنرهای وابسته به معماری ابنیه و آثار تاریخی. نادر میرزا نیز در کتاب خود مواجههای آگاهانه با تاریخ هنر ایران داشته و ارجاعات دقیقی بهویژه به آثار معماری و ابنیۀ تاریخی تبریز آورده که در مقایسه با سایر مکتوبات تاریخی مورخان عصر ناصری قابل تأمل است. در نهایت، با مروری بر شیوۀ نگارش این کتاب، ویژگیهای تاریخنگاری نادرمیرزا را میتوان مشتمل بر استفاده از تاریخ شفاهی و جغرافیای تاریخی، پرداختن به وجه تسمیۀ اماکن، آوردن ارجاعات و یادداشتهای عینی و بهکارگیری معارفی چون سندپژوهشی و باستانشناسی دانست.
منابع
قاجار، نادرمیرزا (1398)، تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، چاپ دوم، تبریز: انتشارات آیدین و یانار.
پینوشت
[1]. وجه تسمیۀ آن چنین است که نادرمیرزا این کتاب را در دوران ولایتعهدی مظفرالدینشاه به او تقدیم کرده است.
[2]. قاضى و مورخ و ادیب مشهور شافعىمذهب در قرن هفتم قمری.
[3]. حمدالله ابن ابیبکر بن حمدالله مستوفی قزوینی (680ـ750 ق) جغرافیدان و مورخ دورۀ ایلخانی است که از آثار بنام او تاریخ گزیده و نزهةالقلوب است.
[4]. سيد غياثالدين محمد بن همامالدين (880ـ942 ق)، ملقب به خواندمير، تاريخنگار ايرانى قرن دهم بوده است. نادرمیرزا، در کتاب حاضر، از تاریخ حبيب السير في أخبار البشر، نوشتۀ او، بهره برده است.
[5]. ناصرخسرو قبادیانی بلخی (394ـ468 ق) شاعر بزرگ فارسیزبان، متکلم، نویسنده، جهانگرد قرن پنجم است.
[6]. محمد بن عبدالله اللواتی الطنجی مشهور به ابن بطوطه (703ـ779 ق) سیاح مشهور مراکشی است که در سفرنامۀ خود، که نام کامل آن تحفة النّظار فى غرائب الامصار و عجائب الاسفار است، گزارش سفر طولانیاش را، از زادگاه خویش به مکه و سپس سایر بلاد اسلامی و بخشی از روم شرقی و آسیای صغیر، به نگارش درآورده است.
[7]. Jean Chardin
جواهرفروش و سیاح فرانسوی که در عصر شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرد و مجموعهای ده جلدی با عنوان سفرنامۀ شاردن از سفرش به نقاط مختلف ایران به نگارش درآورده است.
[8].Sir John Macdonald Kinneir
او به همراه ژنرال ملکم (sir John Malcolm) در سال 1216 قمری از طرف انگلیس به دربار فتحعلی شاه آمد.
[9]. مجموعه بناهای علمیفرهنگی مشتمل بر مسجد و مدرسه و کتابخانه و دارالشفا، که در اواخر قرن هفتم به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، صدراعظم حکومت ایلخانی، در تبریز ساخته شده است. وقفنامۀ این مجموعه از قدیمیترین اسناد معتبر در حوزۀ تاریخنگاری هنر ایران و تاریخ نقاشی آن به شمار میرود.
[10]. مطلعالشمس، که نام دیگر آن تاریخ ارض اقدس است، ماحصل سفر محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، مترجم حضور ناصرالدین شاه و رئیس دارالترجمه و دارالطباعۀ همایونی در سال 1300 ق، در التزام رکاب شاه به خراسان بوده است. این مجموعه شامل سه جلد است: جلد اول دربرگیرندۀ اطلاعات شهرها و روستاهای مسیر رفت از دارالخلافۀ تهران به مشهد است که در سال 1301 به پایان رسید. جلد دوم مشتمل بر تاریخچۀ شکلگیری شهر مشهد و شناخت جغرافیای آن و توصیف ابنیۀ تاریخی و شرح احوال بزرگان و خوشنویسان این بلاد بوده که در سال 1302 نوشته شده است. جلد سوم نیز حاوی اطلاعات شهرها و روستاهای مسیر برگشت به سمت تهران است که در سال 1303 پایان یافت.
[11]. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه فرزند حاجی علیخان حاجبالدوله و نوۀ حسینخان مقدم مراغهای است. او در 21 شعبان 1256 به دنیا آمد و در 19 شوال 1313، کمتر از یک ماه پیش از قتل ناصرالدین شاه، از دنیا رفت.