تشیع و کاشیهای زرینفام
کاشان در سدههای میانی اسلامی یکی از مهمترین مراکز تولید کاشی و سفال در جهان اسلام بوده است. در میان تکنیکهای متعددی که برای تزئین سفالینهها و کاشیها وجود داشت، تکنیک زرینفام یا دوآتشه اهمیت و ارزش بیشتری داشت، زیرا سفالگر برای تولید آن به مهارت و تجربۀ زیادی نیازمند بود. نکتۀ جالب اینکه بیشتر کاشیهای زرینفام در بناهای مذهبی شیعی به کار رفته است و کاشیهای متعددی را میتوان مثال زد که در کاشان تولید و به شهرهای دیگر ارسال کردهاند. از جملۀ آنها میتوان به یک لوح کاشی زرینفام به تاریخ محرم 935 در مسجد جامع کوهپایه (واقع در 65 کیلومتری شرق اصفهان) اشاره نمود. متن این لوح دربردارندۀ وقفنامۀ منبر کاشیکاری شده است و حاشیهای از صلوات کبیره دارد. بر صدر آن عبارت «هو العلی الاعلی» درج شده که عبارتی غلوآمیز دربارۀ امام علی(ع) و نیز لقب یکی از رهبران حروفیه بوده است. گویا محتوای مذهبی کتیبۀ آن، برای بانی منبری در مسجد جامع شهری کوچک که رؤسای آن در مظان اتهام نقطویگری بودند، گران میآمده است؛ چرا که بانی، هشت ماه بعد، لوح وقفنامۀ دیگری به شهر قمشه سفارش داده که در آن عباراتی معتدل در تکریم امام علی(ع) و آل پیامبر(ص) بیاورد.
یکی از نکات حائز اهمیت در بررسی لوحهای سفالین زرینفام کاشان سیر تحول محتوایی آنها از دورۀ ایلخانی تا صفوی است. الواح بزرگ محرابی دورۀ ایلخانی کتیبههایی با حروف برجسته دارند و محتوای آنها اغلب آیات قرآن است. با گذر زمان، متون شیعی مانند صلوات کبیره (صلوات بر چهارده معصوم) در محرابها پررنگتر شدند. پس از ظهور صفویان، درود بر امام دوازدهم شکل بارزتری یافته و حتی در برخی از مواقع صلوات بر دیگر معصومین را هم به حاشیه رانده است. در برخی کتیبهها به نحو کمسابقهای نام معصومان دیگر مختصر شده و به شدت صلوات بر امام دوازدهم افزوده و القاب فراوانی برای ایشان ذکر شده است. توجه جدّی به امام دوازدهم و انتظار ظهور پیروزمندانۀ ایشان به دنبال آزادی عقیده و گسترش احساسات ناشی از ظهور حکومت شیعی صفوی و تقابل و درگیری آنان با حکومتهای سنی منطقه و احیای آرمانهای انقلابی شیعی بود که در زرینفامهای این دوره بازتاب یافته است. لازم به ذکر است که در این دوره اندیشۀ اتصال حکومت صفوی به ظهور بسیار پررنگ بوده است. نمونۀ آن رسالۀ منسوب به عمادالدین نسیمی (مقتول: 837) است که در حوالی 939 کتابت شده و در آن به پیشگویی ظهور مهدی در سال 949 ق پرداخته شده. بعدها نیز شاه طهماسب فرماندۀ سپاه مهدی شناخته میشده است.
یکی دیگر از مظاهر لوحهای کاشی زرینفام رویانگاری بوده است که شخصی مقدس در رویا دستور ساخت بنایی یادمانی میدهد که بدانجا قدمگاه میگویند و نمونههای متعددی از این قبیل بناها در ایران بازشناختنی است. در برخی موارد، برای بیان رویا و استمرار این باور برای نسلهای آینده از الواح یادمانی استفاده شده است. سه بنای قدمگاهی در منطقۀ کاشان بر ما شناخته شده که کتیبههایی بر لوح زرینفام داشتهاند: قدمگاه مهریقآباد کاشان (711 ق)، قدمگاه علی قهرود (736 ق)، قدمگاه خضر روستای یزدلان (1015 ق). در این الواح نوشتهها به خط نسخ تحریری بر روی زمینهای صاف درج شده است.
متن کاشی قدمگاه مهریقآباد به ما میگوید که در شب عید فطر سال 711 ق/1312 م، شخصی به نام سید فخرالدین حسن طبری در خواب خود را در میان خلقی انبوه از زن و مرد در باغ امیر میبیند. آنجا خیمهای دید که در کنار آن یک اسب و یک جمّازه (شتر تیزرو) بسته بودند و نیز نیزهای که به زمین فرو رفته بود. او در آنجا امیرالمؤمنین علی و امام زمان(ع) را میبیند که به او میگویند در حال عزیمت به هندوستان برای دعوت کافران به اسلام هستند. امام علی(ع) میفرماید که در آن مکان تربتی بسازند تا هر کس که بخواهد او را زیارت کند به آن مقام بیاید. فخرالدین پس از بیداری به باغ امیر رفت و «نشستگاه امیرالمؤمنین و پی[1] اسبِ» او و نیز پی جمّازۀ امام زمان(ع) را نشان کرد و مربعی به ابعاد 25 خشت کشید. دو سه روز بعد، دو مرد و دو زن در خواب امیرالمؤمنین را دیدند که به آنها فرمان داد که به حیدر فارِس بگویند که در آنجا تربتی عالی بنیاد نهد. فارِس نیز در همان روز کار عمارت را آغاز کرد. در حاشیۀ این کاشی، طرح نعلیشکلی با تزئینات گل و برگهای ختایی به قرینه تعبیه شده است. کاشی دایرهای دیگری نیز شبیه پی شتر با ابعاد کمی بزرگتر شناسایی شده است که همان متن را مصوّر میکند و نشان میدهد که جفتی برای کاشی اول بوده است. کاشی اول مزیّن به نقش نعل اسب امام علی(ع) است و کاشی دوم، پی یا ردپای شتر امام زمان(ع) را نشان میدهد.
جالب اینکه سنت رویانگاری بر لوح زرینفام حداقل تا دورۀ صفوی ادامه داشته و نمونهای از آن لوح قدمگاه خضر روستای یزدلان (واقع در ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی کاشان) است. متن این لوح متضمن روایت رویایی هیجانانگیز از سال 1015 ق/ 1607 م است که به ساخت این بنا منجر شده و گویا پیش از آن نیز نشانههایی از یک بنا وجود داشته که گرد فراموشی بر آن نشسته بوده است. بر اساس متن کاشی، خضر به خواب شخصی میآید و از او میخواهد که بنای گنبدداری را تعمیر کند. اما آن شخص اظهار فقر و ناتوانی میکند. خضر به او میگوید که پروا نداشته باشد و فرمان را اجرا کند. چند روز بعد، خضر در خواب به او میگوید که به باغِ حوالی گنبد برود و «پری صبح» را ببیند. او میرود و پیرمردانی را بر گرد حوض آبی میبیند و به خضر میگوید که فقط پیران را دیده و پری صبح را نشناخته است. خضر به او میگوید که پری صبح همان آب است که مهریۀ فاطمه(س) و حیاتبخش تمام انسانهاست.
متون کاشیهای قدمگاه مهریقآباد و خضر، علیرغم فاصلۀ زمانی سه قرن، شباهتهای چشمگیری از لحاظ محتوایی دارند. در کتیبههای هر دو بنا نشانهایی از باورهای پیشااسلامی مردم منطقه به چشم میخورد، اگرچه با سنتهای رسمی دین اسلام میانهای ندارد و بیشتر بر باورهای مردمی و عامه مبتنی است. درونمایۀ اصلی، نوع زمان و مکان، شخصیت مقدس، توجه به مستندسازی و تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانی در هر دو نمونه قابل مقایسه و تطبیق است. درواقع، هر دو یک دغدغه را بیان میکنند: عمارت بنایی مذهبی که مکانش خاطرهای مقدس داشته است. باورمندانی که باورهایشان از نگاه رسمی حاکم بر جامعه دور بود، با بهرهگیری از صنعت سفال زرینفام، هم در دورۀ شکوفایی این هنر و هم در دورۀ افول آن، اینگونه باورها و تجارب مذهبی را نشر دادند و به نسلهای بعد منتقل کردند.
منابع
- مشهدی، محمد و محمدرضا غیاثیان (1399). الواح زرینفام کاشان در اواخر سدۀ نهم و نیمۀ اول سدۀ دهم هجری. پژوهشهای علوم تاریخی 12، ش 3: 107ـ131. ut.ac.ir/article_79602.html
- ——- (1400). رویانگاری بر کاشی زرینفام در دو بنای قدمگاهی کاشان از دوران ایلخانی و صفوی. فرهنگ و ادبیات عامه 8، ش 37: 101ـ131. modares.ac.ir/article-11-48617-fa.html
- ——- (1400). دو رویکرد مذهبی غالی و معتدل بر دو لوح کاشی صفوی مسجد جامع کوهپایه، کاشانشناسی. sh-kashan.kashanu.ac.ir/article_111622.html
پینوشت
[1]. ردپا