میانجیگری زینت؛ اولگ گرابار
The Mediation of Ornament; Oleg Grabar
کتاب میانجیگری زینت اثر اولگ گرابار است که در سال 1992 در انتشارات دانشگاه پرینستون[1] منتشر شد. این کتاب برمبنای شش سخنرانی در گالری ملی هنر[2] واشنگتن و در 284 صفحه است. این سخنرانیها در سال 1989 در مجموعه نشستهای سالانۀ هنرهای زیبای بنیاد ای دبلیو ملون[3] پیرامون مطالعات تاریخی و نقد آثار هنری برگزار شده است.
تأكید در فصل نخست کتاب بر تمایز مفهوم «زینت[4]» و «تزئین[5]» در تفسیر نقشمایههای آثار هنر اسلامی است. این فصل، با عنوان میانجیگری زینت در هنر، در توضیح تمایز دو واژۀ تزئین و زینت است. گرابار در این کتاب زینت (ornament)را زیرمجموعۀ واژه عامتر تزئین (decoration) تعریف میکند. در تعریف گرابار، در بیانی کلی تزئین شئ یا دیوار یا شخص را کامل میکند؛ اما زینت تزئینی است که بر هیچ معنای مستقیم و نشانه و نمادی بیرون از خود دلالت مستقیم ندارد و هدفش ارتقای حاملش است، مشخصهاش داشتن نظم بصری است و حتی شاید بتوان گفت صرفاً برای مخاطب زیبایی و لذت ایجاد میکند. براساس نظریۀ میانجیگری گرابار، مخاطب وقتی با کتیبهای با خط کوفی مواجه میشود که بر روی ظرفی نوشته شده یا روی بنایی تعبیه شده است، قبل از این که به معنای نوشتهها برسد، در مرحلۀ اول، لذتی حسی و مضمونی ملموس را از زینت دریافت میکند که این لذت بصری و حسی ناشی از دیدن ویژگیهای بصری اثر است، یعنی ویژگیهایی نظیر تکرار و نظم. به بیانی دیگر، زینت تزئینی است که جدا از معنا برای مخاطب ایجاد لذت بصری میکند. در واقع میتوان گفت در تعریف زینت خود نوشتارمقصود نیست، بلکه شیوۀ بازنمایی نوشتار اهمیت دارد.
نتیجهگیری گرابار این است که در اشکال زینتی گاهی معنای پیچیدهتری نیز ممکن است یافت شود، اما آنچه به قطع وظیفۀ اصلی آن است حمل زیبایی و ایجاد لذت است. گرابار دیدگاه دیگری نیز به زینت دارد و بحث تداعیگری معنا را در مخاطب مطرح میکند. او زینت را به چهار دستۀ نوشتار، هندسه، طبیعت، معماری تقسیم میکند و این دستههای چهارگانه را میانجیهای مشخصی میان شئ و ناظر و حامی و حتی سازندۀ اثر معرفی کرده است. او میگوید این میانجیها بخش لاینفکی از اثر هنری محسوب نمیشوند و در واقع فیلترهایی هستند که در مرحلۀ نخست برای مخاطب تصویری ملموس را تداعی میکنند. در مرحلۀ بعد، از طریق این میانجیها، پیامهای احتمالی و نشانهها و نمادها، آگاهانه یا ناآگاهانه، به مخاطب انتقال داده میشود.
عنوان فصل دوم کتاب، میانجیگری نوشتار است. گرابار نوشتار را مهمترین میانجی در هنر اسلامی میداند و علت اصلی این اهمیت را در بافت زندگی سنتی مسلمانان مییابد، نه در دریافتهای وحیانی و تفاسیر عرفانی؛ و تنوع نوشتار در فرهنگ اسلامی را ناشی از تمایزات منطقهای و تسلسل تاریخی و موضوعی و سلیقۀ حامیان دانسته است. گرابار حضور خط در معماری و سایر هنرهای اسلامی و بهکارگیری آن در میان همۀ طبقات مردم را بیانگر رابطۀ عمیق اجتماعی و فردی میان سازنده و شئ در هنر اسلامی میداند. هنگامی که نوشتار واکنشی زیباشناختی را در مخاطب برانگیزاند، حامل زیبایی است و لذتبخشی[6] را به همراه دارد. در واقع هرگونه توالی واکنش احساسی و روانشناختی، زیبایی را مبدل به لذت میکند. در پی آن، لذت بردن از تماشای نوشتار سبب زیبا پنداشتن آن میشود.
فصل سوم میانجیگری هندسه است. گرابار میگوید هندسه شیوهای از ادراک یا فرایندی از خلق است که همزمان مقدار زیادی از انگیزهها و نیازهای کاربردی و روانشناسانۀ مخاطب را برآورده میکند. هندسه هم شیوهای برای هماهنگی تناسبات است و هم بازتاب اندیشهورزی و تجسم برخی پندارهای فلسفی و ریاضی که چهبسا جذابترین شیوه برای جلب توجه بیننده و استفادهکننده باشد. به نظر گرابار، هندسه قاعدهای محوری برای هر زینت یا شیوهای مناسب برای ادراک آن و گاهی هر دو است. طرح هندسی ممکن است به خود ختم شود و غایتی جز خود نداشته باشد، اما دور از ذهن نیست که گاهی زینت هندسی نمادین و معنادار باشد. گرابار میگوید هندسه، در حکم میانجی میان شئ و مخاطب، به بیننده و استفادهکننده آزادی انتخابی میدهد که میانجیهای دیگر عرضه نمیکنند. تاوان این آزادی در هنرها از دست دادن معنی است و پاداش آن قابلیت دستیابی به همه چیز است. چون به نظر میرسد مجذوب چیزی میشویم که عاری از خصوصیات فرهنگی است و صرفاً به قصد زیبایی است و از سویی، برای هر مخاطبی، تداعیگر مفاهیمی به فراخور بافت فرهنگی و اجتماعیاش است.
عنوان فصل چهارم میانجیگری معماری است. علاوه بر تصاویر بناها و عناصر معمارانهای که ممکن است در زینتِ اماکن یا نسخ خطی به کار رود، در جهان اسلام اشیائی نیز یافت میشود که در نگاه نخست برای مخاطب یادآور بنا یا ساختمان است. گرابار میگوید شکل معمارگونۀ این اشیا میانجیای است که کیفیت یا ارزش شئ را تغییر میدهد و به موجب آن در رفتار فرد با این اشیا و عملکردشان تأثیر میگذارد. مثال دیگر گرابار در این کتاب، تصاویر معمارانهای است که در قالب دو لوح در ابتدای قرآن صنعا قرار دارد و سه سطح تفسیر فرهنگی و نسخهشناسانه و نشانه ـ بصری را برای تحلیل این دو لوح به کار میگیرد و تفسیر نشانه ـ بصری[7] را کاملترین شیوۀ تفسیری این دو لوح میداند. گرابار میگوید نظم و اقتدار دو مشخصۀ میانجی معماری است. تصاویر معمارانه با ممتاز کردن مصحف صنعا از نسخ پیرامونش، چه از جنبۀ مادی و چه بصری، حس شگفتی و احترام و حس تقدس و مطمئناً حس لذت و هیجان انتظار را در مخاطب، هنگامی که مصحف را میگشاید، ایجاد میکند. از سویی ترکیببندیهای معمارانه، هنگامی که در سردر جایگاهی مقدس در مسجد یا افتتاحیۀ کتاب قرار گیرد، کارکرد میانجی و تداعی کننده را برای مخاطب دارد. مثلاً ممکن است برای مخاطبی تداعیگر مسجد یا تداعیگر بهشت باشد.
فصل پنجم کتاب به میانجیگری طبیعت اختصاص دارد. به عقیدۀ گرابار نمایش طبیعت در هنر، چه واقعگرایانه و چه خیالی، شاخصهای دارد که در هیچ یک از میانجیهای دیگر نیست. میانجی گیاهی زندگی را برمیانگیزاند، حال آنکه نقشمایههای هندسی اغلب زندگی را به بند میکشند. در گیاهان و طبیعت حس زندگی شکوفا میشود. به همین دلیل معمولترین و سرسختترین همۀ میانجیهاست. این میانجی، بر روی هر چیزی که طرح میشود، آن را به چیز دیگری جز خودش مبدل میکند. به اعتقاد گرابار، یک شیوۀ مهار طبیعت و اشکال طبیعتگرایانه مهار آن به سمت تصنع هندسی است. این قبیل نقشمایههای طبیعتگرایانه اغلب با نقشمایههای هندسی ترکیب شدهاند و خنثی بودن اشکال هندسی به تعدیل ویژگیهای ذاتی و بکر زینت گیاهی کمک کرده است.
در نهایت گرابار این پرسش را مطرح میکند که آیا میتوان اینگونه استدلال کرد که زینت، با ایجاد لذت، به مخاطب حق و آزادی انتخاب معانی میدهد؟ رویکرد اولگ گرابار، در تفسیر نقوش زینتی در این کتاب، تأکید بر رویکردهای روانشناسی ادراک[8] و نشانهشناسی[9] و توجه به نقش مخاطب در تفسیر معنای آنها در بستر تاریخی است. ارزش کتاب گرابار از این رو است که نظریات وی در باب تفسیر نقوش زینتی، در مطالعات و پژوهشهای نسل معاصر پژوهشگران و تاریخنگاران هنر اسلامی نظیر گلرو نجیب اغلو[10]، یاسر طباع[11] و مارگارت گریوز[12]، تأثیرگذار بوده است.
پینوشت
[1]. Princeton University
[2]. National Gallery of Art
[3]. A.W. Mellon Lectures in the Fine Arts
اين مؤسسه يكی از برجستهترین نهادهای فرهنگی جهان است که مؤسس آن خانواده ملون بودهاند. مؤسسۀ سخنرانی های ای. دبلیو. ملون رسماً در 6 دسامبر 1949 افتتاح شد و هدف از آن فراهم آوردن نتایج بهترین اندیشهها و دانش معاصر برای مردم ایالات متحده دربارۀ هنرهای زیبا بوده است.
[4]. Ornament
معادلهای فارسی گوناگونی در حوزههای تخصصی مختلف چون معماری و مرمت برای واژۀ ornament به کار میرود. در ترجمۀ متون اولگ گرابار، مهرداد قیومی معادل زینت را برای ornament و تزئین را برای decoration انتخاب کرده است. علت این انتخاب به ریشۀ زَیَنَ و معنای خاصتر زینت دربرابر معنای عامتر تزئین برمیگردد.
[5]. Decoration
[6]. Terpnopoietic
[7]. Optisemic
[8]. Psychology of Perception
[9]. Semiotics
[10]. Gülru Necipoğlu
نجيب اوغلو، گلرو، 1389 ، هندسه و تزئين در معماری اسلامی، ترجمۀ مهرداد قيومی بيدهندی، انتشارات روزنه.
[11]. Tabbaa, Yasser, 2002, The Transformation of Islamic Art during the Sunni Revival, University of Washington Press.
[12]. Graves, Margaret, Arts of Allusion: Object, Ornament, and Architecture in Medieval Islam, 2018, Oxford University Press.