مرآة البلدان، تألیف محمدحسن خان اعتمادالسلطنه
مرآة البلدان[1] در لغت به معنای آینۀ شهرهاست. این مجموعه تألیف محمدحسن خان اعتمادالسلطنه[2] مورخ پیشرو عصر ناصری است که دو جلد اول و چهارم آن دربردارندۀ اطلاعات تاریخی، جغرافیایی، جمعیتی، معیشتی، شرححال علما و فضلا، توصیف ابنیه و آثار باستانی و هنری شهرها، روستاها و قصبات ایران به ترتیب حروف الفباست. بهرغم تمایل وافر اعتمادالسلطنه به اتمام این مجموعه، نگارش آن به پایان نرسید. تنها چهار جلد از آن کامل و در سال 1294 ق منتشر شد. جلد اول تا پایان حرف ت و جلد چهارم تا پایان حرف ج دربارۀ جغرافیای تاریخی اقصانقاط ایران و جلد دوم و سوم شرح سلطنت ناصرالدینشاه از جلوس او در سال 1264 ق تا سیامین سال پادشاهیاش یعنی 1294 ق است. اعتمادالسلطنه دو جلد دوم و سوم این مجموعه را مآثرالسلطان نامید که مایۀ اصلی جلد سوم از اثر دیگرش یعنی تاریخ منتظم ناصری[3] قرار گرفت[4].
وقوف و آگاهی اعتمادالسلطنه به ضرورت درک انسانها از حوزههای تاریخ و جغرافیا و نیز توجه خاص علما و دانشمندان هر ملت به این دو معرفت از جمله اسباب تألیف این مجموعه بوده است. همچنانکه مؤلف در دیباچۀ اثر از انجام نشدن اقدامی درخور در نگارش این علوم تا پیش از زمانۀ خود در ایران گلایه کرده است. طرحمایۀ اصلی این کتاب بهزعم اعتمادالسلطنه، که شخصاً حوزۀ آن را «جغرافی تاریخ» معین کرده است، نه نوشتن جغرافیای ایران در آن روزگار، بلکه ثبتوضبط تاریخ شهرها و رویدادهای بااهمیتی بوده که از زمان شکلگیری هر منطقه و روستا بر آن اماکن گذشته است. مضاف بر اینکه به باور او این اثر تلاشی برای دمیدن روح زندگی در کالبد شهرها و روستاهای خراب و مرده و الحاق تاریخ به جغرافیا و جغرافیا به تاریخ بوده است.
منابع اعتمادالسلطنه در نگارش دو جلد با مضمون جغرافیا در این مجموعه، متون تاریخی و جغرافیایی پیشین همچون مختصر البلدان[5] ابن فقیه، البلدان[6] یعقوبی، مروج الذهب[7] مسعودی، نزهة القلوب[8] حمدالله مستوفی و تحفة النظار[9] یا سفرنامۀ ابن بطوطه طنجی بوده است. همچنانکه به گفتۀ خود او معجم البلدان[10] یاقوت حموی اساس و بنیان این کتاب به شمار میرود. او از سفرنامههای سیاحان و بازرگانان غربی نیز غافل نمانده و در متن کتاب نقلهایی از شاردن[11] و تاورنیه[12] آورده است. در دو مجلد تاریخی این مجموعه، یعنی جلد دوم و سوم، که به شرح سلطنت ناصرالدین شاه پرداخته شده، استناد به مکتوبات معتبر و صحیح مشتمل بر متون مورخان معاصر اعتمادالسلطنه از جمله روضة الصفای ناصری[13] تألیف رضاقلی خان هدایت و ناسخ التواریخ[14] نوشتۀ لسانالملک، روزنامههای دولتی، فرامین، احکام و عهدنامهها مد نظر مؤلف بوده است. او در مواردی به سفرنامههای شخص ناصرالدین شاه نیز ارجاع داده یا عینبهعین دستورالعمل مهمانداری شاه طهماسب صفوی را، که برای آگاهی حاکم هرات از آداب پذیرایی از همایون شاهزادۀ متواری هندی به نگارش درآورده، در متن ذکر کرده است.
اعتمادالسلطنه برای نگارش بخش جغرافیایی این مجموعه، با حمایت ناصرالدین شاه و شاهزاده ظلالسلطان حکمران اصفهان، پرسشنامههایی را برای جمعآوری اطلاعات مردمشناسانه به مناطق مختلف ایران گسیل داشته و از حکمرانان خواسته بود تا با مشارکت علما و دانشمندان هر بلاد اطلاعات مورد نیاز را گردآوری کنند و به تهران بفرستند. اگرچه بخش اعظم این اطلاعات در نگارش سایر مجلدات مرآة البلدان به کار نیامد، اما در قالب هشت دفترچه در کتابخانۀ وزارت دارایی ثبتوضبط شده است. به نظر میرسد که اعتمادالسلطنه به اهمیت تاریخ شفاهی در مطالعات تاریخی نوین آگاهی داشته است؛ چراکه با اتکا به برخی روایات شفاهی و آنچه در سفرهایش در التزام رکاب ناصرالدین شاه به نقاط مختلف ایران تجربه کرده، شنیده یا به رأیالعین دیده بود، مطالب مکتوب در تواریخ و متون جغرافیایی گذشته را تجزیهوتحلیل و در صورت لزوم تصحیح کرده است. در نهایت نیز، بهسبب مسئولیت ریاست دارالترجمه و دارالطباعۀ همایونی، با برخورداری از امکان انجام پژوهشهایی در حوزۀ تاریخ و تألیف و تدوین مجموعه متونی از این دست و به مدد جمعی از اهل قلم و بر پایۀ سنت کار گروهی که از قدیمالایام در کتابخانههای سلطنتی ایران رواج داشته، دست به نگارش این مجموعه زده است.
شایان ذکر است که اعتمادالسلطنه در دو مجلد جغرافیایی این مجموعه، ضمن شرح تاریخچۀ شکلگیری هر شهر و روستا، به آثار باستانی و ابنیۀ تاریخی آن مناطق هم توجهی خاص نشان داده است. بهطوری که، در کنار ذکر اطلاعات آبوهوایی، جمعیتشناختی، شرححال بزرگان، خوراکیها، صنایع و محصولات، به تشریح عمارات باستانی و ابنیۀ تاریخی هر مکان و همچنین زمینههای هنری مشهود در بناها مانند کتیبهنگاری و حجاری پرداخته است. تحلیلهای عبرتآمیز از رویدادهای تأثیرگذار در سیر تاریخ ایران، همچون شکست ایرانیان از اسکندر مقدونی، حین توصیف بناهای باستانی همچون تختجمشید حاکی از نگاه اعتمادالسلطنه به علم تاریخ از جنبۀ تعلیمی آن است. مضاف بر اینکه علاقۀ شخصی او به تحقیق و تفحص در معماری ابنیه و توجه ویژهاش به اشیای عتیقه و مسکوکات قدیمی نشان از آگاهی او از اهمیت علوم نوینی چون باستانشناسی در آن روزگار دارد که موجب شده تا در نگارش مجموعۀ مرآة البلدان، با نگاهی باستانگرایانه، بیشتر تمرکز خود را صرف تشریح بناهای تاریخی و آثار معماری و هنرهای وابسته به آن همچون حجاری و کتیبهنگاری در مناطق مختلف ایران کند.
منابع
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان(1367)، مرآة البلدان، جلد 1، تصحیح عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان(1367)، مرآة البلدان، جلد 2 و3، تصحیح عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان(1368)، مرآة البلدان، جلد 4، تصحیح عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
پینوشتها
[1]. مرآة در عربی به معنای آینه و بلدان جمع بلد به معنای شهر است.
[2]. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه فرزند حاجی علی خان حاجبالدوله و نوۀ حسین خان مقدم مراغهای است. او در 21 شعبان 1256 ق به دنیا آمد و در 19 شوال 1313ق، کمتر از یک ماه پیش از قتل ناصرالدین شاه، از دنیا رفت.
[3]. این مجموعه در سه مجلد درباب تاریخ ایران و عالم اسلام و جهان از ابتدای هجرت تا سال 1300 ق است. جلد اول شامل وقایع هجرت تا سال 656 ق مصادف با انقراض خلافت عباسیان و جلد دوم دربرگیرندۀ دوران پس از آن تا سال 1193 ق و مرگ کریم خان زند است. جلد سوم به عصر قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه تا سال 1300 ق اختصاص دارد.
[4]. با توجه به توضیحی که پیشتر در رابطه با شباهت مطالب دو جلد دوم و سوم از مجموعۀ مرآة البلدان و مجلد سوم از تاریخ منتظم ناصری داده شد و نیز مجمل بودن متن حاضر، بیشتر تمرکز این نوشتار بر معرفی دو جلد اول و چهارم از مرآة البلدان قرار گرفته است که ساختار اصلی این مجموعه را تشکیل میدهد.
[5]. از آثار جغرافیایی قرن سوم هجری به زبان عربی و نوشتۀ احمد بن محمد بن اسحاق مشهور به ابن فقیه همدانی است.
[6]. تألیف احمد ابن ابی یعقوب معروف به یعقوبی (متوفای 284 ق) است که در حوزۀ جغرافیای تاریخی به نگارش درآمده و از قدیمیترین منابع جغرافیایی به زبان عربی است.
[7]. مروج الذهب و معادن الجوهر نام کامل کتابی تاریخی به زبان عربی، نوشتۀ علی بن حسین مسعودی، در قرن چهارم هجری است. مسعودی در این کتاب علاوه بر تاریخ مسلمانان، به تاریخ جهان و احوال دیگر ملل نیز پرداخته است.
[8]. این کتاب تألیف حمدالله مستوفی قزوینی در سال 740 ق در حوزۀ هیئت و جغرافیاست که مؤلف در آن علاوه بر اطلاعات جغرافیایى، به نكات تاریخى و ضوابط دیوانى و عواید مالیاتى ایران در آن زمان و پیش از آن نیز اشاره کرده است.
[9]. نام کامل این اثر تحفة النّظارفى غرائب الامصار و عجائب الاسفار بوده که گزارش سفر طولانی محمد بن عبدالله اللواتی الطنجی مشهور به ابن بطوطه (متوفای 779 ق) از زادگاه خویش به مکه و سپس سایر بلاد اسلامی و بخشی از روم شرقی و آسیای صغیر است.
[10]. دانشنامۀ جغرافیایی به قلم یاقوت حموی جغرافیدان و مورخ عربزبان قرن هفتم هجری است. حموی نگارش این اثر را در سال 615 ق آغاز کرد و در 621 ق به پایان رساند.
[11]. Jean Chardin (French, 1643-1713)
[12]. Jean-Baptiste Tavernier (French, 1605-1689)
[13]. این اثر مشتمل بر سه مجلد بوده که رضاقلی خان هدایت در عصر قاجار به مجموعۀ هفتجلدی روضة الصفای خواندمیر و نوهاش غیاثالدین اضافه کرده است. هدایت این مجموعه را به ناصرالدین شاه منسوب نموده، که شامل تاریخ صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه تا سال 1274 ق بوده است. نهایتاً بهانضمام این سه جلد، مجموعۀ روضة الصفای خواندمیر به ده جلد رسیده است.
[14]. این مجموعۀ سهجلدی تألیف محمدتقی خان کاشانی سپهر ملقب به لسانالملک بوده است. مؤلف در این اثر تاریخ عصر قاجار را تا دهۀ اول سلطنت ناصرالدین شاه روایت کرده است. جلد اول شامل تحولات داخلی و روابط خارجی ایران از ابتدای قاجاریه تا سال 1250 ق، جلد دوم عصر محمد شاه، جلد سوم دربرگیرندۀ ماوقع ده سال اول عصر ناصری است.