ساختار مطالعات هنر اسلامی، جلد سوم: هنر اسلامی و فراسوی آن؛ اولگ گرابار
Constructing the Study of Islamic Art, Volume III: Islamic Art and Beyond; Oleg Grabar
هنر اسلامی و فراسوی آن، سومین جلد از مجموعۀ چهارجلدی ساختار مطالعات هنر اسلامی اثر اولگ گرابار، مورخ و باستانشناس هنر اسلامی است. کتاب حدود بیستوسه مقاله دارد که قبلاً در کتابها و مجلات و گزارشهای علمی بین سالهای 1963 تا 2001 منتشر شده بود. مقالات در این جلد تحت سه موضوع کلی گردآوری شده است: نظریۀ هنر[1]، معماری جامع اسلامی[2]، هنر جامعاسلامی[3]. گرابار در این مقالات، فراتر از مستندات تاریخی صرف در حیطۀ هنر، به بررسی آثار تاریخی و به موضوعات چالشبرانگیز فکری مانند نظریۀ زیباییشناسی و رویکردهای روششناختی میپردازد. نویسنده در مقدمۀ کتاب طرح واضح و برجستهای از تجارب حرفهای و شخصی خود در حوزههای هنر، تاریخ، فرهنگ، مردمشناسی اسلامی گنجانده است. هر چند برخی منتقدان شیوۀ نگارش محاورهای این مقالات را مانعی برای فهم درست اندیشههای ساختاریافتۀ گرابار میدانند یا به دیدگاه گرابار در تعریف هنر اسلامی، مشابه با تعریف هنری سکولار، ایراداتی وارد میدانند. بخش نظریۀ هنر شامل هشت مقاله است. در مقالۀ «تأملاتی پراکنده در تاریخ هنر و تاریخ ادبیات»[4] به تمایزات و تشابهات روششناختی در مطالعۀ تاریخ هنر و ادبیات میپردازد. در این مقاله گرابار مورخان هنر را به کاربست روشهای زبانشناسانه، بهویژه زبانشناسی ساختارگرا، سوق میدهد؛ گرچه اذعان دارد که به کار بردن روشهای زبانشناسی در مطالعۀ هنرها به سادگی امکان پذیر نیست، ولی ارزش امتحان را دارد. وی در مقالۀ «تزئین اسلامی و انتزاع غربی»[5] میگوید که شاید بتوان زبان مشترکی برای هنر و تجربۀ بصری تصور کرد و مورخ هنر باید در پی عبور از مرزهای زمانی و مکانی و جستجوی الگوهایی کلی در هنر و ایجاد و شکلدهی رویکردهای تطبیقی و میانرشتهای باشد. گرابار در مقالۀ «در باب جهانشمولی تاریخ هنر»[6] از متوقف شدن در سطح و خطر برداشتهای سطحی از مسائل زبانشناسی در تفسیر آثار هنری به مورخان هنر هشدار میدهد. همچنین میگوید که دورۀ کتابهای تاریخ هنر، که بر مبنای تاریخ هنر غربی نوشته شده است، به سر آمده و مورخان باید به دنبال سامان بخشیدن به نظامی فکری در تاریخ هنر باشند که براساس آن بتوان چهارچوب هنری تمامی فرهنگها را در کنار یکدیگر مطالعه و بررسی کرد. بخش معماری جامع اسلامی شامل نه مقاله است. گرابار در مقالۀ «نمادها و نشانههای معماری اسلامی»[7] میگوید كنشِ نمادسازانه و انضمام فرهنگی و شخصی به هر آنچه نماد خوانده میشود، بر مبنای حالت رفتاری، احساسی، فكری و تداعی معانی و ادراكی شناختهشدهای است. وی برای نظام نمادین و نشانهشناختی در هنر اسلامی دو جنبۀ «همزمانی» و «درزمانی» را تعریف میکند. گرابار نماد را با نشانه، كه نمایندۀ چیزی است یا تصویری كه بازنمایی میكند، متفاوت میداند. تعریف گرابار از نماد چنین است: نماد چیزی را تعریف میكند و بر آن دلالت میكند که از نظر فیزیكی تشخیصدادنی باشد و مانند نشانه یا تصویر آن چیز را محدود نمیسازد. در حالی كه ماهیت نشانه ثابت است، ماهیت نماد بسته به احوال یا احساس ناظر یا مرجع متفاوت است.گرابار تعریف حوزۀ معنایی نماد را وابسته به دامنۀ زمانی یا مكانی و همچنین توافق بر سر آن در یک گروه اجتماعی دانسته است. سه رویكرد گرابار در مطالعۀ نماد و نشانه عبارت است از بررسی نظریههای محض درباب نماد و نشانه، مطالعۀ شواهد مكتوب اسلامی، مطالعۀ بناهای سرزمینهای اسلامی. گرابار در مقالۀ «معماری به مثابۀ هنر»[8] دربارۀ ویژگیهای اثر هنری میگوید: شناسایی آثار هنری معماری کمتر بر پایۀ ارزشهای ذاتی یک ساختمان خاص صورت میپذیرد و بیشتر بر مبنای تصمیمات فرهنگی و عقیدتی معاصر است. گرابار انتخاب آثار شاخص هنر معماری را، در سرزمینی که با مرزهای سیاسی معاصر مشخص شده، بر مبنای تصمیمات فرهنگی یا عقیدتی یا سلیقههایی متمایز میداند که همواره منعکسکنندۀ نیازهای امروز و نه گذشته است. در مقالۀ «از گنبد بهشت تا گنبد لذت»[9] گنبد را حامل مفاهیم عقیدتی و استعاری و بصری دانسته است. به عقیدۀ او، گنبد از نظر عقیدتی بیانگر قدرت مشروع و ابدی روی زمین است، و از نظر استعاری، آسمانها با صورتهای فلکی بیوقفه در حال تکرار و حرکت بازنمود تصویر آن قدرت است. همچنین گرابار به دیدگاه متفاوت غرب به گنبدها و دیدی که مبتنی بر لذت است اشاره میکند. در بخش هنر جامع اسلامی، گرابار در مقالهای با عنوان «زیباشناسی هنر اسلامی»[10] اصطلاح هنر اسلامی را متشكل از آثار و آرا و تفسیرهای متفاوت و احتمالاً ناسازگار میداند و به اعتقاد وی واژۀ اسلامی لفظی است در توصیف موجودیتی فرهنگی با تعریفی کلی در طی قرون مختلف در سرزمینهای اسلامی و نه صرف دین اسلام. گرابار میگوید لفظ هنر اسلامی بیشتر فنی است. تاکنون هیچ سندی، مبتنی بر اینکه هنر از الهیات یا اخلاق اسلامی یا حتی از منابعی بهجز دین اسلام نشئت گرفته باشد و شمار زیادی از جوامع مسلمان در گذر قرنها در پذیرش آن سهیم بوده باشند، یافت نشده است. گرابار در «تأملاتی در باب هنر اسلامی»[11] مطالعۀ هنر اسلامی را قبل از هر چیز مستلزم درک بهتری از این میداند که درون فرهنگ اسلامی درباره آن چگونه میاندیشند و رفتارهای این فرهنگ در هر مکان و زمان خاص چگونه است. برخی از پدیدههایی که بررسی خواهد شد، مانند تغییرشکلهای بصری یا تغییرات در تصاویر و روشهای ساخت رایج در امپراتوری مسلمانان، منحصر به جهان اسلام است و برخی دیگر، مانند شکلگیری اشکال متناسب با سلیقه یا معانی نمادها یا فرایندهای تصمیمگیری در هنر، جهانی است. با این حال، برای تصمیمگیری بر سر اینکه کدام پرسشها از نظر فرهنگی محدود است و کدام نه و بنابراین کدام رویکردها باید برای مطالعهای خاص انتخاب شود، ابتدا باید بفهمیم که فرهنگ چه بوده و رو به کدام سو داشته. در انتها به مقالۀ «هنر اسلامی و باستانشناسی»[12] میرسیم. در این مقاله بار دیگر گرابار مسئلۀ روششناسی هنر اسلامی را در مطالعۀ معماری و هنرهای بصری مطرح میکند و معتقد است که مطالعات وسیع سالهای اخیر، در حوزههای سنتهای شفاهی و زبان و بوطیقا، به حیطۀ ارتباطات بصری وارد نشده و این حوزه رشد نیافته است. بنابراین میتوان فضایی عالی برای تحقیق در هنر اسلامی با چنین نظریهها و روشهایی ایجاد کرد.
در کل میتوان گفت اولگ گرابار، در هنر اسلامی و فراسوی آن، به طرح پرسشها و مسائل تاریخ هنر و بحثها و نظریات متعددی پرداخته است که امکانات و دید جدیدی به منظور شناخت تاریخ هنر اسلامی در اختیار محققان قرار میدهد که در این یادداشت به اجمال به برخی از آنها اشاره شد.
منابع
Majeed, Tehnyat, 2009, Review of Islamic Art and Beyond: Constructing the Study of Islamic Art, Volume III, Journal of Islamic Studies, Volume 20, Issue 2.
Grabar, Oleg, 2006, Islamic Art and Beyond: Constructing the Study of Islamic Art, Volume III, Ashgate Publishing.
پینوشت
[1]. Theory of Art
[2]. General Islamic Architecture
[3]. General Islamic Art
[4]. History of Art and History of Literature: Some Random Thoughts
[5]. Islamic Ornament and Western Abstraction
[6]. On the universality of the history of Art
[7]. Symbols and Signs of Islamic Architecture
[8]. Architecture as Art
[9]. From Dome of Heaven to Pleasure Dome
[10]. The Aesthetics of Islamic Art
[11]. Reflections on the Study of Islamic Art
[12]. Islamic Art and Archaeology